دل نوشته حاصل سر در گمی های موجودی به نام انسان

اما
اگرراه بد بروم مرا عذاب و اگر راه درست را بروم مرا پاداش میدهد و من مانده ام که این کجایش اختیار است!
***
من موجودی هستم که خدا به من میل به نمایش و زیبایی خود داده
اما
من گفته باید این حس را سرکوب کنم به جز برای یک نفر وگرنه گناه کارم و تاوان باید بدهم،یک نفری که چه دیر پیدایش میشود کرد!
***
من موجودی هستم که به من میل به زیبا کردن خودم داده شده
اما
من باید در اجتماع زیبا نباشم وگرنه گناه کارم و تاوان باید بدهم!
***
من موجودی هستم که به من میل به لذت و خوشحالی داده شده
اما
من نباید خیلی از کارهای لذتبخش را انجام بدهم وگرنه گناه کارم و تاوان باید بدهم!
***
من موجودی هستم که یک فرشته ی پلید همواره مرا فریب میدهد و بد را خوب به من جلوه میدهد
اما
من باید حقه او را که نه میبینمش نه میشناسمش بفهمم و پس بزنم وگرنه گناهکارم و تاوان باید بدهم!
***
من موجودی هستم که به وجود من شهوت زیاد داده شده است
اما
من باید خویشتن دار باشم و گرنه باید تاوان گناه تخلیه این حس خدادادی را بدهم!
***
من موجودی هستم که بی آنکه خودم مقصر باشم از بهشت رانده شده ام
اما
باید اعتراض نکنم و شکرگذار باشم وگرنه گناه کارم و تاوان گناه منتظر من است!
***
من موجودی هستم که خالقم وعده داده مرا در بهشت پاداش و در جهنم عذاب میدهد
اما
من که نه بهشتی دیده ام نه جهنمی باید به آن ایمان داشته باشم وگرنه گناه کارم و تاوان باید بدهم!
***
من موجودی هستم که دنیایی پر از رنگ و تفاوت و رمز و راز و جذابیت دور و بر من است
اما
خالقم گفته باید اینها را رو بگذارم و در پی دنیایی باشم که فقط او کاملا میداند کجاست و پیامبرش آن رادیده اند،که اگر چنین نکنم گناه کارم و باید تاوان پس بدهم!
***
من موجودی هستم که خدا به من اندام زیبا داده
اما
باید آن را مدام بپوشانم مبادا جنس مخالف آن را ببیند وگرنه باید تاوان این گناهم را هم پس بدهم!
***
حالا من مانده ام با این همه تضاد در وجودم،و حیران و سرگردان که چگونه خالقم این هرچه از من خواسته حس متضادش را در وجودم نهاده تا عرصه ی امتحان را بر من تنگ کند؟امتحانی که قبل از ثبت نام در آن،کسی نظر مرا نپرسید.کسی نگفت که آیا توانش را داری یا نه؟ ای کاش لااقل کسی که توانش را نداشت تاوان پس نمیداد.