خدایا کمکم کن

تا

دیرتر برنجم

زودتر ببخشم

 

کمتر قضاوت کنم

و بیشتر فرصت دهم

این هم یه شهر سروده ی خودم که البته خودم منظورشو بهتر میفهمم

ما دعا کردیم وضعمان بهتر شود حال ما از آنچه بود بدتر بشد ما هوای عشق در سر داشتیم هوای تنفس هم در نایاب شد ما گمان یاری ز خویشان داشتیم ظلم از خویشان سوی ما ارسال شد ما امید وصل میپنداشتیم عاقبت فصل ما را یار شد ما دلی خوش در سینه می داشتیم اشک و حسرت آه با ما یار شد کاش قبل از ظهور عاشقی بذر نفرت در دو دل می کاشتیم از کمبود وزن پوزش میخوام